Hamshahri corpus document
DOC ID : H-811024-59623S5
Date of Document: 2003-01-14
هرمنوتيك ايراني _ 1
ما و هرمنوتيك
يوسفي
آنچه از اين پس در اين ستون خواهيد خواند، نگاهي به مبحث هرمنوتيك آن گونه كه در ايران
ترجمه و مطرح شده خواهد همان طور بود كه خواهيد ديد نويسنده با نگاهي دين مدارانه به
طرح مباحث نقد ديني در غرب و سپس راه يافتن شان به ايران مي نگرد: خصوصا آنجا كه
مي گويد: ... ضديت معلل و البته نه مدلل.... نگاه نويسنده نگاهي است متاثر از
دغدغه هاي نوانديشان ديني ايران و از همين رو است كه قرائت او از مبحث هرمنوتيك نيز
مي تواند مهم باشد و بازنمايد كه مباحث مدرن چه بازتابهايي در ميان ديني انديشان ايران
مي يابند.
* * *
مبحث مهم معرفت شناسي از، دير باز سخت مورد توجه و مداقه متفكران و فيلسوفان بوده و
فيلسوفان عادي و الهي از يونان قديم تا دوره مسيحي و اسلامي در اين باب سخن گفته و آراي
گوناگوني در شاخه هاي گوناگون مقوله شناخت و چگونگي شناخت اظهار كرده اند كه در
آثار و منابع فراوان و متنوع انعكاس يافته و قابل دسترسي است.
در غرب جديد، با رشد و گسترش فوق العاده فلسفه مادي و به چالش خواندن آراي فلسفي
متالهان قديم و قرون وسطا و نيز فزوني گرفتن ضديت معلل (و البته نه مدلل ) با دين و
خوانده شد و از جمله معرفت شناسي مذهبي و سنتي مورد انتقاد و حمله قرار گرفت. با دكارت
و كانت و به ويژه با هيوم و پيدايش فلسفه پوزيتويسم در سده نوزده تحولات مهمي در اصول
معرفت شناسي ديني پديد آمد. اما بايد اذعان كرد كه با جنبش هگلي هاي جوان و از جمله
فوئر باخ و ماركس و انگلس، به چالش خواندن معرفت شناسي ديني وارد مرحله تازه هر شد چند
كه از اوايل سده بيستم (و به طور مشخص از جنگ جهاني اول به بعد ) تا حدودي عرصه پيكار به
نفع دينداري مسيحي و معنويت گرايي و به زيان علم باوري و مباني كلان فلسفه مادي و شناخت
پوزيتويستي به هم خورد و پس از جنگ دوم جهاني اين روند با شتاب بيشتري ادامه پيدا كرد.
از آنجا كه در صد و پنجاه سال اخير مسلمانان و جوامع اسلامي (از جمله ايران ) كم و بيش
تحت تاثير تحولات فكري - اجتماعي و فرهنگي غربي قرار دارد و به نوعي از فراز و فرودها و
موج هاي مختلف ادبي، سياسي، علمي، ديني و تمدني آن پيروي مي كند، با ورود آراي فلسفي و
معرفتي نوين و از جمله فلسفه گوناگون مادي به حوزه انديشه، افكار كهن و مباني فلسفي
كلامي و معرفتي ميراثي ماموردانتقاد (بجا يا بيجا ) قرار گرفت و انديشه مادي و يا
پوزيتويستي قرن نوزدهمي اروپا و غرب را از طريق تحصيلكردگان جديد و ترجمه برخي متون
فلسفي (و متاسفانه بسيار كم و آن هم ترجمه متون دست دوم و سوم و چهارم ) رواج، يافت و
افكار بسياري از جوانان و شيفتگان عالم تجدد را تحت تاثير قرار داد. تلاش هاي اندكي و
ناقصي از سوي شمار اندكي از متفكران مسلمان ايراني و ( غيرايراني ) در جهت تقابل با
معرفت شناسي مادي و به طور كلي آراي فلسفي نوين صورت گرفت اما به هيچ وجه كافي و وافي
به مقصود نبود از جمله كارهاي مثبتي كه صورت گرفت به وسيله علامه فقيد سيدمحمدحسين
طباطبايي و حلقه شبهاي پنج شنبه قم ايشان در دهه سي و چهل بود كه كتاب اصول فلسفه و
روش رئاليسم او كه با توضيحات پرحجم شهيد مطهري بر متن كوتاه آن قابل استفاده تر شده
است، يادگار اين تلاش و حلقه است. البته زنده ياد دكتر شريعتي عمدتا از منظر
جامعه شناسي و كمتر فلسفي (به معناي اخص آن ) به اين مقوله پرداخته و آراي نو و بديعي
نيز ابراز كرده است.
دهه بيست تا اوايل دهه پنجاه، دوره چيرگي فلسفه مادي بود كه از دكتر تقي اراني در دهه
اول شروع شد و در دهه بيست به وسيله حزب توده ايران و نويسندگان ماترياليست مستقل گسترش
يافت و در دهه چهل با رشد مبارزات چريكي گروه هاي متعدد ماركسيستي اوج گرفت. تا آنجا كه
نوعي خودباختگي فكري و فلسفي در شماري از جوانان مسلمان (سياسي و غيرسياسي ) پديد آمد.
روند مقابله جدي با انديشه هاي مادي و فلسفي ماترياليستي از منظر نوانديشي اسلامي با
تكيه بر انديشه هاي شريعتي تازه آغاز شده بود كه انقلاب اسلامي چهره نمود و باشتاب به
پيروزي رسيد و ديگر در آن هنگام (به ويژه كه شريعتي نيز زود هنگام غروب كرد كسي در
انديشه مباحث فكر و فلسفي جدي نبود و متفكران جملگي در كار سياست و مبارزه پس شدند از
انقلاب اميد مي رفت كه تلاش هاي جدي صورت گيرد ولي آن نيز به دلايلي (از جمله غيبت شهيد
مطهري، تنازع قدرت جنگ و... ) ممكن نشد.
در اواخر دهه شصت با طرح برخي آراي دكتر سروش (و به طور خاص كتاب قبض و بسط تئوريك
شريعت ) عرصه انديشه تكاني خورد و چالشي نو روي داد. كار مهم سروش دو چيز بود- 1 نقد
و نقادي جريان هاي مختلف فكري - سياسي اسلامي چند دهه اخير (از اسلام سنتي گرفته تا
اسلام سنتي سياسي شده و تا جريان نوانديشي ديني برآمده از آراي طالقاني، بازرگان و
شريعتي ) و 2 - عمده كردن مقوله معرفت شناسي كه درگذشته اين اندازه مورد توجه او نشده
بود.
اما دريغ كه كاري را تا پايان نبرده و حداقل به حد مطلوب نرسانده، تحت تاثير موج
تازه اي قرار مي گيريم و راهي ديگر آغاز مي كنيم. هنوز معرفت شناسي پوپري مدرنيته را
جذب نكرده موج پست مدرن ما را با خود برد و هنوز در نيافتيم كه پست مدرن خوردني است يا
پوشيدني، موج هرمنوتيك ما را به تكاپو وا داشته در است سال هاي اخير كتابهاي متعدد در
اين مقوله ترجمه شده و صدها مقاله و كتاب به زبان فارسي در باب هرمنوتيك و نقل آراي